عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران گفت: در یک دورهای تصمیم گرفتیم هیچ بورسیهای را به خارج از کشور نفرستیم، زیرا همه را میتوانیم در ایران تربیت کنیم. در حقیقت با این کار دور خودمان را دیوار کشیدیم که ندانیم در خارج از کشور چه خبر است.
آخرین اخبار جذب هیات علمی و اساتید دانشگاه ها در کانال تلگرامی هیات علمی و یا پیج اینستاگرام اطلاع رسانی خواهد شد…
به گزارش خبرگزاری آنا، شاهین آخوندزاده، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تهران درباره مهمترین چالشها و ملاحظات تحقق مرجعیت علمی یادداشتی را در اختیار خبرگزاری علم و فناوری آنا قرار داد که به شرح زیر است:
سرمایه گذاری پایدار و بلند مدت؛ پیش شرط حیاتی مرجعیت علمی
اول باید این احساس را در سطح کشور ایجاد کنیم که علم و عالم برای مملکت اهمیت دارند و سیاست گذارهای کشور هم از علم و عالم حمایت میکنند تا ما این مرحله اول را نداشته باشیم هر چقدر هم آمار و ارقام را بالا ببریم، در سطح بین المللی نمیتوانیم بروزی داشته باشیم. به همین دلیل در برنامه توسعه پنجم و ششم، به خصوص برنامه پنجم برای توسعه علمی کشور گفته شد که در حال حاضر سهم پژوهش ما از تولید ناخالص داخلی (GDP) نیم درصد است و باید در طی سالهای برنامه آن را به ۱، ۱.۵، ۲ و ۲.۵ درصد برسانیم.
در حال حاضر سهم پژوهش از تولید ناخالص داخلی به رغم هدف گذاری برنامه پنجم توسعه از ۰.۵ درصد ابتدای برنامه به ۰.۳ درصد رسیده و کاهش یافته است. این موضوع در حالی است که زمانی که ما این بحث را شروع کردیم کشورهای همسایه ما که محلی از اعراب نداشتند مانند عربستان قطر و امارات الان به شدت و با سرعت زیاد از ما جلو افتاده اند؛ لذا ما نه تنها به اهدافی که در برنامه توسعه تعیین کرده بودیم نرسیدیم بلکه هر جایی هم که با مشکل اقتصادی مواجه شده ایم و عمدتاً هم به دلیل تحریمها بوده است اولین جایی که منابع آن را کم کرده ایم منابع مالی دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی بوده است. عملاً بر خلاف آنچه ژاپنیها میگویند که اگر دچار مشکلی شدید باید منابع مالی پژوهش را زیاد کنید تا بتوانید راه حل بیابید، ما اولین جایی که منابع آن را قطع کردیم در بخش پژوهش بوده است.
ولی وقتی روند را در یک بازه زمانی ۵۶ ساله نگاه میکنیم میبینیم که در سال ۱۹۶۸ میلادی شش مقاله در ISI از کل کشور منتشر شده است و در همان سال سهم ترکیه ۱۲ مقاله بوده است. ده سال بعد یعنی در سال ۱۹۷۸ که یک سال پیش از انقلاب اسلامی بوده است ما دو برابر ترکیه مقالات منتشره در ISI داشته ایم. ما یک بار پیش از انقلاب به عنوان کشور اول منطقه رسیده بودیم، اما یک نکته مهم دارد که در آن زمان فقط ۰.۲ درصد تولید علم دنیا را در اختیار داشتیم؛ اما در سال ۲۰۱۷ که باز هم کشور اول منطقه شدیم دو درصد تولید علم دنیا را داشته ایم. در آن زمان خاورمیانه تولید علم چندانی نداشت و با اینکه کشور اول منطقه بودیم، اما در بین کشورهای ضعیف این رتبه را داشتیم جلوتر که بیاییم در سال ۱۹۸۸ که پس از جنگ تحمیلی بوده است.
تعداد مقالات ما که پیش از جنگ ۸۰۰ مقاله بوده است به ۱۶۵ مقاله میرسد و سقوط داشته ایم، زیرا جنگ تحمیلی تمام زیر ساختهای آموزشی و پژوهشی کشور را نابود کرده بود، اما ترکیه رو به جلو بوده است. این موضوع تلخی بود و از آن تلختر این است که بدانیم ۴۰ درصد از کل این ۱۶۵ مقاله که در حوزه پزشکی و غیر پزشکی بوده است را چهار نفر در ایران منتشر کرده اند. یعنی در واقع توزیع هم نامتعادل و نامناسب بوده است.
اصلاً نمیتوان گفت تولید علم ایران متعلق به یک دولت است. این حوزه سرمایه گذاری بلندمدت میطلبد و اگر الان بذری را بکاریم سال دیگر پاسخ نخواهد داد بلکه ده سال دیگر محصول میدهد دولتهای مختلف سرمایه گذاری کردند و در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار از کشور اول منطقه که ترکیه بود توانستیم پیشی بگیریم و کشور اول منطقه شویم. سال ۱۹۸۸ ما کشور پنجم منطقه بودیم و ترکیه دو برابر ما مقالات منتشره داشت. در سال ۲۰۱۷ علاوه بر اول شدن در تعداد مقالات از نظر تعداد استنادات هم اول شدیم این چیزی که کلیشه شده است که ایرانیان مقالات سطح پایین تولید میکنند صحیح نیست. ما یک جایی از نظر تعداد مقالات رتبه پانزدهم دنیا را کسب کرده ایم و از نظر استناد رتبه چهاردهم دنیا را به دست آورده ایم یعنی کیفیت مقالات ما از تعداد مقالات ما بهتر بوده است و نباید آن را دست کم بگیریم. با این حال ما عملاً مثل ترکیه سرمایه گذاری نکرده ایم. مثلاً بودجه پژوهش در حوزه پزشکی با دلار ۱۰ هزار تومانی ۱۲۰ میلیون دلار است. در حالی که بودجه پژوهشی ترکیه ۱۱ برابر ایران است ترکیه تحریم نیست، اما کشور ما تحریم است و این نشان دهنده این است که ما با منابع مالی خیلی محدود و با وجود تحریمهای سنگین توانستیم در منطقه اول شویم؛ بنابراین بودجه پژوهشی محدود، نشان میدهد ما در بخش نیروی انسانی قوی بوده ایم.
عموماً در ایران برای پایان نامه دوره Ph.D سی میلیون تومان اعتبار میدهند، یعنی حدود ۶۰۰ دلار که برای خارج از کشور این موضوع عجیب است و آنها برای پایان نامه ۲۰۰۰ دلار تخصیص میدهند و آن را فقط برای انتشار مقالات در نظر میگیرند، اما با ۶۰۰ دلار کل آن را انجام میدهیم این موضوع نشان میدهد که نیروی انسانی ما توانمند است و ما باید قدر آن را بدانیم ما عملاً از این نیروی انسانی توانمند استفاده نمیکنیم منابع مالی ما هم دارد ضعیف میشود و باعث شده که از سال ۲۰۲۱ رتبه اول منطقه را از دست بدهیم ترکیه هم در تعداد مقالات و هم استنادات اول شده است.
در کنار مطالب پیش گفته یادآوری این نکته هم ضروری است: مقام معظم رهبری خیلی روی مسائل علمی تأکید دارند شما رهبری در دنیا نمیبینید که مثل ایشان این تأکیدات را داشته باشند، اما بسیاری از دولتها در این زمینه سکوت کرده اند و کاری انجام نداده اند و نقطه نظرات رهبری در خیلی از مسائل علمی نادیده گرفته شده است. اگر ما ده سال پیش که مقام معظم رهبری تأکید داشتند کرده بودیم در حال حاضر وضع این گونه نبود. سهم علم از GDP باید بالا برود و به ۲ تا ۲۵ درصد برسد، بخشی از آن را محقق ارزیابی مرجعیت علمی فقط تعداد مقاله و استناد نیست رویت پذیری مؤثر بین المللی، الزام ضروری است.
سوال این است که آیا شاخص تحقق مرجعیت علمی، فقط تعداد مقاله و استناد است؟ خیر، در علم سنجی فقط نمیتوان یک موضوع را دید و باید همه موارد را کنار هم در نظر گرفت. در واقع اعداد و آمار این موضوع را نشان نمیدهد، بلکه بیشتر ذهنی است تا عینی این احساس است که مهم است. باید نگاه کنیم که مقالاتی که چاپ کرده ایم چقدر استناد داشته اند و در کدام مجلات چاپ شده اند. چقدر از این استنادات خود استنادی بوده است. ما کشوری هستیم که استنادات ملی بالایی داریم و حدود ۳۰ درصد استنادات ما استنادات ملی است. این رقم بالایی در جهان است. بخشی از این رتبهای که کسب کرده ایم به این دلیل است که مجلات زیادی را در ایران ایجاد کرده ایم و آنها را در ISI اسکوپوس و PubMed نمایه کرده ایم و رتبه خود را افزایش داده ایم کنار این موضوع، شاخص هرش و استناد به ازای هر سنده نیز مهم است و اینکه ما چقدر توانسته ایم از آنها تولید ثروت کنیم به تعبیر دیگر چه مقدار از این مقالات به سمت فناوری و صنعت رفته اند.
علاوه بر این حضور در عرصه بین الملل شاخص بسیار مهمی در ارزیابی مرجعیت علمی است. هر وقت در کشورمان تولید علم کردیم و هر زمان به یک کنگره بین المللی رفتیم من اگر صد مقاله علمی هم در یک سال در کشور تولید کنم، اما در دنیا شناخته شده نباشم یعنی علم مفیدی را تولید نکرده ام و به عنوان سخنران مدعو و در جاهای مختلف در کنگره به من استناد کردند، یعنی ما در سطح دنیا داریم کار میکنیم یک اتفاقی افتاده که به نظر تعمدی بوده است. دنیا ما را تحریم کرده است به این صورت که به دانشجوی ما کار میدهند که در خارج از کشور بتواند کار و زندگی کند، اما به اساتید آنها برای کنگرههای بین المللی ویزا نمیدهند. در واقع تعمدی علم ایران را تحریم میکنند. عملاً ما را از مجامع علمی حذف میکنند و ما دیده نمیشویم خودمان هم در داخل این کار را میکنیم. ما باید از اساتید خانم دانشگاه ایران به عنوان یک محقق محجبه ایرانی که در کنگرههای بین المللی شرکت میکند و ارائه دارد، حمایت کنیم تا دنیا محقق محجبه ایران را ببیند. این تبلیغ و دیپلماسی علمی است که در ایران چندان به آن توجهی نمیشود.
در ایران مشکلات زیادی وجود دارد که دانشگاهیان نتوانند به کنگرههای خارجی بروند؛ در واقع هم غربیها ما را تحریم علمی میکنند و هم خودمان خود تحریمی میکنیم و این موضوع ما را از پیشرفت باز میدارد. اگر در سال ۱۰ کنگره خارجی برویم و پرچم ایران را بیفرازیم دیده میشویم ولی ما ایران را حذف کرده ایم. اما رژیم اشغالگر قدس به صورت فوق العادهای یارانه میدهد و محققانشان که مثلاً در آمریکا کار میکنند با وابستگی سازمانی دوگانه آمریکا و اسرائیل مقاله میدهند که آمار اسرائیل را در کنگرهها بالا ببرند. عربستان هم همین کار را میکند و آمار خود را به شدت در کنگرهها بالا برده است.
بر اساس آمار ارائه شده توسط سایمگو عربستان در سال ۲۰۲۲ از نظر استنادات از ما پیشی گرفته است و رتبه سیزدهم دنیا را به دست آورده است. از نظر شاخص تعداد مقالههای پراستناد از ایران ۱۰۰۰ مقاله بیشتر دارد. این نشان میدهد که آنها میدانند چه کار کنند، اما ما سیاستهای درستی در این زمینه نداریم.
تأمین مالی غالباً دولتی تحقیقات دانشگاهی؛ مانعی مهم در تبدیل علم به ثروت
تا زمانی که پول پایان نامه را دولت میدهد یعنی اینکه کسی نمیخواهد از خروجی آن استفاده کند، اما هر زمان ما پایان نامهای به دانشجو دادیم و منابع مالی آن را از صنعت گرفتیم و صنعت مشکل خود را برای حل به دانشگاه سپرد و ما از آن گرنت دانشجوی تحصیلات تکمیلی جذب کردیم، مانند آنچه در دنیا رایج است و دانشجو توانست پروژه را انجام دهد و مشکل را حل کند به این معنی است که تولید ثروت کرده ایم حال ممکن است مقاله هم از آن کار به دست نیاید، اما مشکی را حل کند، اما همان طور که میدانیم منابع مالی ۹۹.۹۹ درصد پایان نامههای تحصیلات تکمیلی ما را دولت میدهد و کسی از آن استفاده نخواهد کرد. این مسیر اشتباهی است، زیرا هر نیروی انسانی را که تربیت میکنیم یا بیکار خواهد بود و یا برای خارج از کشور و مهاجرت است.
بخشی از این موضوع بستگی به این دارد که ما صنایع خصوصی فعال و شاداب داشته باشیم که در دهه گذشته شرکتهای دانش بنیان در این مسیر گام برداشته اند، بخشی از این فعالیتها را انجام داده اند و، چون خصولتی نبوده اند و بر اساس یک شخص تأسیس شده اند در مسیرهای درست حرکت کرده اند و منابع مالی را هدر نداده اند و بهینه استفاده کرده اند؛ بنابراین در این یک دهه گام خوبی بوده است. با این حال در حال حاضر خیلی از این شرکتهای دانش بنیان در حال مهاجرت هستند و شرکتها مهاجرت میکنند و نه افراد. خیلی از کشورهای اطراف، چون اتمسفر مناسبی را ایجاد کرده اند شرکتها به آن جا میروند.
کمرنگ شدن احترام به علم و تکریم عالم
هر چند روند ما در این ۴۵ سال خوب بوده، اما حفظ آن مستلزم تحول نگاه به علم و عالم است. در حال حاضر بسیاری از مطالعاتی که در ایران انجام میگیرد، نشان میدهد که در قشر نخبه جامعه دانشگاهیان اول نیستند. زمانی دانشگاهیان و جامعه پزشکی اول بودند، اما در حال حاضر چهارم و پنجم هستند. این امر برای مرجعیت علمی مناسب نیست، زیرا آن احساس در کشور نیست که باید به علم و عالم رسیدگی کرد به عنوان مثال در دهه ۱۳۶۰ وقتی یک معلم ابتدایی از یک گذر عبور میکرد همه میایستادند و به وی احترام میگذاشتند. این احترام به علم بود، اما در حال حاضر این گونه نیست و نشان میدهد در این زمینه بد عمل میکنیم. در بسیاری از کشورها حقوق دبیران و معلمان جزء حقوقهای بالای کشورشان است و ما این کار را نه در آموزش و پرورش و نه در آموزش عالی انجام نمیدهیم. اتفاقاً گروهی در کشور میگویند که مسیری که رفته ایم اشتباه است و باید آن را رها کنیم. در دو سال گذشته که به حقوق اعضای هیئت علمی رسیدگی شد تحلیلها نشان داد که چقدر مهاجرت و ریزش از این قشر کاهش یافت.
قطع ارتباط با دانشگاه، انحصار و فقدان فضای رقابتی موانع بزرگ دستیابی به مرجعیت علمی و فناوری
۷۵ درصد وظیفه معلم دانشگاه آموزش است و پژوهش نیست. پژوهش در آن۲۵ درصد باقی مانده است و همه این ۲۵ درصد هم پژوهش نیست و بخشی به پژوهش اختصاص دارد همه پژوهش هم مقاله نویسی نیست و بخشی از پژوهش به این امر اختصاص دارد. مثلاً هیئت علمی دانشکده داروسازی به دنبال فناوری میرود. مولکول سنتز میکند و آن را میفروشد و تولید ثروت میکند و پتنت ثبت میکند و ممکن است مقاله هم داشته یا نداشته باشد. ما حتی آن مسیر را هم اشتباه رفته ایم. ما در یک دورهای گفتیم برویم تعداد پتنتها را افزایش دهیم. برای این منظور هم مرکزی را ایجاد کردیم که پول میداد. ۲۳ هزار دلار، ۲۴ هزار دلار، ۲۵ هزار دلار و ۴۰ هزار دلار پول دادیم و تعداد پتنتها را افزایش دادیم، اما هیچ تولید ثروتی نکرد. پتنت به تنهایی ارزشی ندارد و باید از آن ثروت تولید شود. با اینکه مثلاً برای یک کار ۲۵ هزار دلار صرف کردیم و آن را پتنت کردیم ده سال هم گذشت، اما از آن تولید ثروتی نکردیم این نشان میدهد که در این حوزه هم مسیر درستی را نرفته ایم به عبارتی ما باید اجازه دهیم این موارد بر اساس نیاز واقعی ایجاد شوند.
نیاز واقعی را صنعت خصوصی ایجاد میکند، نمیتوانیم آن را مصنوعی ایجاد کنیم و به هدف برسیم، ما تا زمانی که در مملکت مان پراید تولید میکنیم R&D شرکت به دنبال دانشگاه نمیرود وقتی پراید با تکنولوژی سی سال قبل تولید میشود و برای آن تقاضا زیاد است شرکت و R&D آن هرگز به دنبال دانشگاه نمیرود هر زمان خودروسازی را از دست دولت و خصولتیها درآوردیم، رقابتی میشود و با دانشگاه ارتباط برقرار میکنند. صنعتیها در حال حاضر میگویند دانشگاهیان ما صنعت را نمیشناسند و به همین دلیل ما به دنبال دانشگاه نمیرویم، اما فارغ التحصیلان همین دانشگاه مهاجرت میکنند و برای صنعت خارجی کار میکنند بدون اینکه مدرکی هم از آنجا بگیرند. با همین درجه دانشگاه داخلی به خارج میروند و کار میکنند و این نشان میدهد نیروی انسانی توانمند بوده است و ما نتوانسته ایم از آن استفاده کنیم؛ بنابراین نه همه فارغ التحصیلان بلکه دانشگاههای خوبمان دارند دانشجوی خوب تربیت میکنند، اما از این ظرفیت استفاده نمیشود.
بی ثباتی سیاستهای علمی ما را به مرجعیت علمی نمیرساند
به طور کلی سیاستها ثبات ندارند. سیاستهای علمی را نمیتوان چهار ساله و هشت ساله در نظر گرفت بلکه باید ۲۵ ساله باشند در وزارت بهداشت یک دوره گفتند علوم پایه خوب است یک دوره دیگر علوم پایه را هدر دادن منابع مالی دانستند و تأکید بر کار کردن در زمینه علوم بالینی داشتند. اما همه را باید با هم دید و برای آن برنامه داشت یک جای کار مشکل دارد. به واقع ما سازمان برنامه و بودجه نداریم، زیرا اگر داشتیم وضعیت این نبود ما برنامه دراز مدت برای بخش آموزش عالی نداریم یک زمان هر کسی که مجوز دانشگاه میخواست صادر میکردیم، یک زمان، اما سخت میگیریم و الان به اینجا رسیده ایم که با این همه دانشگاهی که ایجاد کرده ایم صندلی خالی داریم و فایدهای هم ندارند. ما در این قسمت ضعف داریم به عنوان مثال کانادا جمعیتی نصف ایران دارد. ما حدود ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی داریم و کانادا ۹۷ واحد دانشگاهی کانادا در بحث علمی جزو ده کشور اول دنیا است. ما با ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی به آن کشور نمیرسیم. زیرا آنها میدانستند که چطور این تعداد واحد را ایجاد کنند تا حداکثر استفاده را از آن ببرند؛ بنابراین توسعه کمی به ما آسیب زده است. یکی از دلایلی که سهم پژوهش از GDP نمیتواند در کشور موثر باشد این است که در ۲۷۰۰ واحد دانشگاهی توزیع میشود و سهم هر دانشگاه ناچیز است و اگر مثلاً ۲۰۰ واحد دانشگاهی داشتیم سهم قابل توجهی به هر دانشگاه میرسید و میتوانستیم کارهای مفیدی انجام دهیم.
فقدان رویههای انگیزشی برای نگهداشت نیروی انسانی؛ یک آفت بزرگ
برگ برنده ما نیروی انسانی است. ما در شرایط فعلی هیچ وقت از نظر منابع مالی نمیتوانیم با کشورهای منطقه رقابت کنیم اگر به نیروی انسانی رسیدگی نکنیم از این برگ برنده مان نمیتوانیم استفاده کنیم باید شرایط ماندگاری این قشر را در کشور فراهم کنیم تا از مهاجرت آنها جلوگیری شود. من اعتقاد دارم بزرگترین دلیل مهاجرت نخبگان جوان ما این است که احساس میکنند اگر میخواهند پیشرفت کنند در ایران و از یک مسیر علمی برایشان محقق نخواهد شد. دانشجویان به ما میگویند که مثلاً اگر به دانشگاه پیل بروند بعد از ۲۰ یا ۳۰ سال دیگر رئیس دانشکده پزشکی ییل میشوند، اما در ایران این اتفاق رخ نمیدهد. زیرا با تغییر هر دولت همه روسای دانشگاهها نیز تغییر میکنند.
در غالب دولتها این چالش وجود داشته است که استاد تمام دانشگاه را کنار گذاشته اند و شخصی را که به تازگی هیئت علمی شده است به جای آن میگمارند و رئیس دانشگاه شده است. بزرگترین آفت مرجعیت علمی در ایران و بزرگترین دلیل مهاجرت این است که ما مسیر دانشگاهی را در کشور شخم زده ایم و جوانان وقتی این موارد را میبینند دلسرد میشوند. چالشهای مالی و اقتصادی به ویژه در حوزه پزشکی بسیاری از مواقع مسئله اول نیست و این دلسردی بزرگترین عامل مهاجرت است و ما نیروی انسانی خود را از دست میدهیم و از مرجعیت علمی فاصله میگیریم. این موضوع روی اساتید هم تأثیر میگذارد و امیدی به ماندن آنها نخواهند داشت.
نکته دیگر این است که اجازه دهیم جوانانی که تربیت کرده ایم از ما اساتید پیشی بگیرند و هر زمان دانشجویان ما از ما جلو زدند و ما آنها را تشویق کردیم این یک محیط حمایت گر میشود. ما همیشه میخواهیم به عنوان یک استاد در رأس بمانیم و آنها دانشجوی ما باشند که این گونه نمیشود. این محیط حمایت گر نیست و ما را به مرجعیت علمی نمیرساند.
به نقل از پروفسور یلدا، استاد فقید رشته عفونی ایران که میگفتند هر وقت شما اساتید سعی کردید، همیشه بالا بمانید و دانشجوهای تان پایین باشند و نگذارید جلو بروند، شما بدبختترین استاد هستید. استاد خوب استادی است که اجازه دهد دانشجویانش از او پیشی بگیرند.
اگر برای جوانانمان در دانشگاه و کلاس درس از مشکلات ایران صحبت کنیم و نکات مثبت را نگوییم نگذاشته ایم خودش تصمیم بگیرد و به او القا کرده ایم که باید به خارج از کشور برود همین افراد در خانه و با فرزندانشان طور دیگری برخورد میکنند، چون میخواهند آنها را حفظ کنند ما باید همان کاری که با فرزندانمان میکنیم با دانشجوهای مان هم انجام دهیم. نمیگویم که این موضوع نخبگان را نگه میدارد ما در حد خودمان سعی کرده ایم سرمایههای انسانی ایران را نگه داریم. اگر تحریم نبود و حمایتهای مالی داشتیم و سیاست گذاریهای درستی اعمال کرده بودیم، میتوانستیم تا ۲۵ سال آینده جزء ده کشور اول دنیا باشیم. رتبه هفدهم را به شانزدهم تبدیل کردن، رتبه شانزدهم را به پانزدهم تقلیل دادن هر کدام از اینها سختتر میشود. در ده کشور اول نفوذ کردن بسیار سخت و دشوار است و نیاز است برنامههای نویی داشته باشیم.
دیوارکشی میان انسانی و تجربی؛ سنگ بزرگ مرجعیت علمی
علوم تجربی شامل علوم پزشکی فنی و مهندسی و کشاورزی میشود. علوم انسانی یک مقوله متفاوت با علوم تجربی است. این دو حوزه میتوانند خیلی با هم تفاوت داشته باشند یکی از مشکلاتی که ما با آن مواجه هستیم، این است که علوم پزشکی را از وزارت علوم جدا کردیم و این موضوع بسیار به هر دو صدمه زد. در حال حاضر در دنیا در دپارتمان جراحی ارتوپدی دکترای مکانیک عضو هیئت علمی است. دکترای کامپیوتر عضو هیئت علمی این رشتهها میشوند، زیرا مرزی بین آنها وجود ندارد علوم تجربی و علوم انسانی با هم متفاوت هستند، البته خیلی تفاوت ندارد و یکی از سمهایی که وجود داشته است و علوم انسانی را از قافله علم عقب نگه داشته این است که دور خود را دیوار کشیده اند و خود را متفاوت از سایرین دانسته اند و موجب شده است که وارد عرصه بین المللی نشوند. عربستان سعودی را ببینید که چند محقق دینیشان درباره مسائل مختلف مقاله دارند ولی محققان دینی ما کاری نکرده اند. دانشگاه الازهر مقالههای زیادی در حوزه علوم انسانی و دینی به چاپ رسانده است، اما ما کاری انجام نداده ایم. اگر خیلی بخواهیم بین حوزههای مختلف دیوار بچینیم به سرنوشت علوم انسانی درایران دچار م یشویم ما بسیاری از موضوعات دینی مذهبی و انسانی خودمان را به دنیا معرفی نکرده ایم و این ضعف محققان علوم انسانی ما بوده است؛ بنابراین میتوان گفت یکی از نکات بسیار مهمی که ما در برهههایی از این ۴۵ سال بعد از انقلاب از آن غفلت کرده ایم دیپلماسی علمی است. به عنوان مثال ژاپن تعداد زیادی دانشجوی اقتصاد دارد که آنها را به انگلیس میفرستد تا درس بخوانند. جای تعجب است چراکه انگلیس از نظر اقتصادی ضعیف است، اما ژاپن کشوری عالی در امور اقتصادی است؛ این کار را انجام میدهند تا بدانند در آن کشور چه خبر است و بعداً در تجارت با دانش آن فرد انگلیس را فتح کنند. اما در ایران چه کار کردیم؟ در یک دورهای تصمیم گرفتیم هیچ بورسیهای را به خارج از کشور نفرستیم، زیرا همه را میتوانیم در ایران تربیت کنیم. در حقیقت با این کار دور خودمان را دیوار کشیدیم که ندانیم در خارج از کشور چه خبر است.
ما اگر بهترین دانشجوی فیزیولوژی را در دوره Ph.D در ایران تربیت کنیم باید دو نفر را به خارج از کشور بفرستیم که فضای بین المللی را به داخل کشورمان بیاورند. به مجموع این نگاهها دیپلماسی علمی میگویند ما یک جاهایی در این کار ندانم کاری کرده ایم ژاپن به مراتب از انگلیس دانشجویان بهتری تربیت میکند، اما در دیپلماسی علمی آن موارد را میبیند و دانشجو به خارج اعزام میکند، اما ما گرفتار غرور علمی میشویم و میگوییم خودمان میتوانیم دانشجو تربیت کنیم.
بی تاثیری حصر علم بومی در مرجعیت علمی
هر جای دنیا در بحث علوم انسانی و علوم پزشکی خود جایی را برای موضوع علم بومی در نظر گرفته است؛ اما میگویند این علوم بومی خودتان را مثلاً طب سنتی را با زبان علمی دنیا ارائه کنید. یعنی زبانها متفاوت نباشد و آن را میپذیرند. اما اگر بگوییم این علم بومی است و اصلا نمیتوانیم با زبان علمی مورد پذیرش دنیا آن را ارائه دهیم آن را محصور کرده ایم. چینیها طب سنتی چینی را با همین کار به اروپا و آمریکا معرفی کرده اند و در انگلیس دوره پنج ساله طب چینی تدریس میشود. اما اگر مثل ما بگوییم ما همین هستیم ولاغیر و کاری به طب مدرن نداریم آن را محصور کرده ایم؛ بنابراین باید اجازه دهیم دانش و یافتههای بومیمان با زبان علمی روز دنیا خود را در معرض قرار دهند و گرنه سود نخواهیم کرد و محصور باقی خواهد ماند.
چالشهای مرتبط با نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی
یکی از نمودهای نقش زبان در مرجعیت نمایه سازی مجلات ملی در نمایه نامههای بین المللی است نمایه نامههای بین المللی معتقدند زبان فارسی، چون محدودیت دارد و ۱۵۰ میلیون نفر در دنیا با این زبان صحبت میکنند را نمیتوان نمایه کرد. اما این مرز یک بار شکست و پس از آن فقط در حوزه علوم پزشکی ۸۰ مجله فارسی زبان در اسکوپوس نمایه شدند. این در حقیقت اشاعه زبان فارسی است. در ISI هم این سد شکسته شده است. ما مجله فارسی زبان با چکیده انگلیسی در ISI داریم. سومین سد، اما هنوز شکسته نشده، یعنی Pubmed. قطعاً بحث تحریمهای بین المللی هم کمی در آن نقش داشته است.