«فرهیختگان» سراغ رضوانطلب رفته و درخصوص آخرین تغییرات آییننامههای جذب اعضای هیاتعلمی، وضعیت جذب بورسیهها و تعیینتکلیف متقاضیان جذب پیامنوری سوالاتی مطرح کرده که پاسخهای او را در ادامه میخوانید.
آخرین اخبار جذب هیات علمی و اساتید دانشگاه ها در کانال تلگرامی هیات علمی و یا پیج اینستاگرام اطلاع رسانی خواهد شد…
دانشگاهها در سالهای اخیر، بیش از گذشته متوجه نیاز جامعه شدهاند و درحال فاصلهگذاری با عملکرد صرفا آموزشی هستند. پیادهسازی این نگاه نیازمند حضور اساتیدی است که تواناییهای لازم با توجه به ماموریتهای دانشگاهها را داشته باشند. چه میزان این تواناییها در جذب اساتید و اعضای هیاتعلمی در نظر گرفته میشود؟
یک مقوله درخصوص ارتقای رتبه علمی است که برعهده هیاتهای ممیزه است که سازوکار مشخص خودش را دارد تا فردی که مربی بوده به استادیار، دانشیار و استاد تبدیل شود. آنچه در هیات جذب به ما مربوط میشود، تبدیل وضعیت است. ابتدا ورود پیمانی بهعنوان ورود اولیه و بعد از آن تبدیل از پیمانی به رسمی آزمایشی و بعد از آن تبدیل به رسمی قطعی است که جزء ماموریتهای هیاتهای اجرایی، مرکزی و عالی جذب است که در سه لایه متفاوت سازمانی دنبال میشود.
محدودیت مقالهسازها در آییننامه جذب سال گذشته آییننامه مربوط به امتیازات جذب دچار تغییراتی شد که برخی از این ملاحظات در آن اعمال شد تا شانس عدهای که استحقاق بیشتری برای تبدیل وضعیت داشتند، بیشتر شده و شانس کسانی که حرفهشان صرفا مقالهسازی بود، محدود شود. این اصلاحات ابلاغ شده و مساله تبدیل وضعیت و جذب را از مساله رتبه علمی تا حد زیادی تفکیک کردیم. عدهای در بین اساتید بودند که نمیتوانستند امتیازات دانشیاری را داشته باشند ولی در صحن هیاتممیزه با وجود داشتن امتیازات بیش از کف مورد نیاز رای نمیآوردند. ما گفتیم این امتیازات به محض اینکه در کمیسیون تخصصی هیاتممیزه تایید شود یا در هیات اجرایی جذب مورد تایید قرار بگیرد، برای ما کفایت میکند تا فرد مذکور را به رسمی آزمایشی یا رسمی قطعی تبدیل وضعیت کنیم که این تسهیل آرامش روانی خانوادههای زیادی از اعضای هیاتعلمی را فراهم میکند. همچنین فرد با این بحران مواجه نمیشود که نتوانستم در مدت پنج ساله فرصتم برای تبدیل وضعیت اقدام کنم و حالا به یکباره به حالت پیمانی برگشته یا حتی از حالت پیمانی هم خارج شدم که این اتفاق درحال حاضر نمیافتد و تعدیل شده است.
اساتید مشغول در گروههای عمومی هم همیشه نسبت به روند جذب خود دغدغههای جدی دارند. آیا نسبت به دغدغههای این استادان تصمیمی اتخاذ شده است؟
یکی از کارهای دیگری که انجام شده، درخصوص گروههای عمومی بوده است، مثل گروه زبان و ادبیات فارسی و انگلیسی، گروه جمعیت و خانواده و معارف که معتقد بودند با توجه به اینکه دانشجوی تحصیلات تکمیلی نداریم، نمیتوانیم مقاله داشته باشیم، کلاسهایشان محدود و عمومی و در مقطع کارشناسی است و مانند سایر اساتید که دروس تخصصی را ارائه میدهند امکانات لازم برای کسب امتیازات تبدیل وضعیت را نداریم. ما به این اساتید پیشنهاد کردیم یک آییننامه ارتقای بومی ارائه دهند، مثلا معاونت امور اساتید نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاهها که مسئولیت اساتید معارف را برعهده دارند یا گروه انگلیسی-که دو قسم استاد داریم که به صورت عمومی و تخصصی تقسیم میشوند و اساتید عمومی فقط موظف به حضور در دانشکدههای مختلف برای تدریس هستند، آییننامه بومی خودشان را ارائه بدهند، در این صورت فرآیند جذبشان حداقل با سهولت بیشتری دنبال میشود تا بتوانند امتیازات مربوط به تبدیل وضعیتشان را از مسیر دیگری غیر از مسیر عمومی کسب کنند.
نگارش آییننامههای بومی؛ لازمه اصلاح روند جذب اساتید گروههای عمومی این موضوع، پیگیری و فعالیتهای درونسازمانی این گروهها را میطلبد تا یک آییننامه توسط این اساتید تنظیم و به ما پیشنهاد شود و ما در هیات عالی جذب تاییده آن را بگیریم و این قول را میدهیم که کار را در آن مقداری که به ما مربوط میشود، سریع انجام دهیم تا دچار آفت طولانی شدن زمان نشود. تا حد زیادی هم نگاهمان مبتنیبر تسهیل روند بوده، خصوصا در بحث تبدیل وضعیت نظرمان این بوده، آنهایی که شرایط علمی را دارند و کف امتیازات علمی را کسب میکنند، در آینده دیگر دچار استرس و اضطراب روانی در زندگیشان نشوند. میدانیم تصمیمگیری ما با ارتقا متفاوت است، در مساله جذب، وضعیت تثبیت شرایط استخدامی مشخص میشود و اینکه استاد نداند فردا عضو هیاتعلمی هست یا نه، مطمئنا باعث لطمه روحی و روانیاش خواهد شد. دنبال آن هستیم که این مسیر هموار باشد، البته نهاینکه هیچ تفاوتی بین فردی که در مسیر علمی تلاش میکند با فردی که تحرک علمی خاصی ندارد، نباشد.
در دیدار اخیر اساتید با رهبر انقلاب که ماه مبارک رمضان برگزار شد، دو تن از سخنرانان به عدمتناسب در تعداد هیاتعلمی آقایان و بانوان اشاره کردند. ریشه این مساله در کجاست؟
ببینید در تقاضاهایی که به دست ما میرسد، این تفاوت وجود دارد، یعنی تعداد افرادی که متقاضی هستند و در سامانه ما ثبتنام میکنند، حدود ۲۵ درصد متقاضی در بانوان کمتر از مردان است. تاثیرگذاری ما در این مساله یکباره نیست و به صورت ۰.۵ درصد و یک درصد حرکت کردهایم و از سال ۹۲ به بعد این مساله بهبود پیدا کرده است. برای مثال در دانشگاه الزهرا بالغ بر ۷۰ درصد اعضای هیاتعلمی را بانوان تشکیل میدهند و امیدواریم در چنین دانشگاههایی که رئیس و مسئولان آن هم از بانوان تعیین میشود، یک زمانی این آمار به نزدیک صددرصد برسد.
دستور وزیر علوم برای تعدیل نسبت جمعیتی اعضای هیاتعلمی
در هیات مرکزی جذب هم با توجه به دستور آقای وزیر برای تعدیل این نسبت جمعیتی، سعی میکنیم تا حد امکان نسبت به متقاضیان خانم نظر مثبت داده شود. در این هیات خانم دکتر سلطانخواه که پیشتر معاون رئیسجمهور بودند، به این روند کمک میکنند. تصور نمیکنم در رشتههای مختلف تفاوت چندانی وجود داشته باشد.
سوال بعدی درخصوص آخرین وضعیت پرونده بورسیهها و جذب آنها در دانشگاههاست. اخیرا حدود ۷۰ نفر از این افراد از دیوان عدالت اداری حکم گرفتهاند که البته معتقدند دانشگاهها از اجرای احکام استنکاف میکنند.
دیوان عدالت اداری سازوکار لازم را بر تنفیذ احکام خود در اختیار دارد. ما پیش از ورود دیوان مباحثاتی براساس مصوبه ۶۳۰ شورایعالی انقلاب فرهنگی داریم که آیا دیوان عدالت اداری میتواند در پروندههای مربوط به صلاحیتهای علمی وارد بشود که مکرر هم گفتیم و صحبت کردیم. اجمالا رئیس دیوان عدالت اداری به ما گفته این مصوبه را قبول داریم ولی قضات در تشخیص مستقل هستند و نمیتوانیم به آنها دستور بدهیم که باید چگونه رای دهید، به همین خاطر در یک شعبه مینویسند عدمصلاحیت رسیدگی براساس ماده ۶۳۰ و در شعبه دیگری ممکن است شعبه ورود کند. این رای متفاوت قضات است و قانون هم حق را به قاضی میدهد تا صلاحیت ورود دادگاه به یک پرونده را تشخیص دهد.
درحال حاضر ۷۰ رای صادر شده و دانشگاهها موظف به جذب شدند.
وقتی به دانشگاه گفتند اجرا بکن، کدام مقام است که بگوید اجرا نمیکنم. هیچکس چنین چیزی نگفته است.
شما آمار مشخصی درخصوص تعداد افرادی که با حکم دیوان جذب شدهاند، دارید؟
خیر. چون اطلاعی نداریم. چون مخاطب ما نیستیم و مخاطب دانشگاهها هستند. دانشگاه خود به دیوان دعوت میشود، یکی از روسای دانشگاهها اخیرا به من گفت بنده را به دیوان دعوت کردند و از من خواستند حکم را تنفیذ کنم.
به روسای دانشگاهها توصیه کردیم حکم دیوان عدالت را اجرا کنند
هر رئیس دانشگاهی که از ما پرسیده دیوان عدالت حکم داده، ما چه کار کنیم؟ ما گفتیم دیوان حکم داده و باید اجرا کنید، مگر ما میتوانیم بگوییم اجرا نکنید. ما مباحثه داریم ولی حق و مرز را رعایت میکنیم. مرز این است که اگر دیوان عدالت اداری حکمی داد، حتی خود رئیس دیوان و رئیس قوه قضائیه جز از آن راهکارها و شرایط قانونی نمیتوانند بگویند حکم اجرا نشود. نه ما و نه وزیر علوم و نه هیچکس دیگر نمیتواند بگوید استنکاف کند. این حرف اصلا منطقی نیست. استنکاف کند که چه شود؟ خب قوه قضائیه است و فورا شما را به انفصال از خدمت محکوم میکند.
ورود قوه قضائیه به پروندههای علمی کار مستحسنی نیست
البته از نظر ما این روند منطقی نیست. اصولا ورود قوه قضائیه از نظر ارزشگذاری عمومی در عرف بینالملل کار مستحسنی نیست، چراکه آموزش عالی ما به حد کافی آسیب دیده، یکبار در رسانهها آوردند پایاننامهها جعلی است و خرید و فروش میکنند و در دنیا پیچید که در ایران پایاننامه میفروشند و هر استادی از ایران که در یک سمینار علمی مقالهای میدهد، از او سوال میکنند خودت نوشتهای، کسی برای تو نوشته، از میدان انقلاب خریدهای؟! این فضای بدی شده بود که خود ما هم دامن زدیم و مرتب مطرح کردیم. مثال دیگر همین مساله بورسیهها بود، که یکسری از بورسیهها غیرقانونی است. مقام معظم رهبری هم فرمودند در آن ظلم شده. قبلا اگر کسی بورسیه دریافت میکرد، برایش افتخاری بود که مثلا من بورس فلان دانشگاه را در داخل یا خارج گرفتهام. الان تا حرف از بورسیه میشود، فرد سریع موضعگیری میکند که من جزء آن بورسیهها نبودم، خیلی بد شد. رهبری هم خیلی ناراحت شدند که چرا این عناوین افتخارآمیز را به ضدارزش تبدیل میکنید. اگر شما اشکالی درمورد چند بورسیه دارید، چرا یکدفعه میگویید سه هزار پرونده اشکال دارد.
مطرحکننده پرونده بورسیهها به آموزش عالی کشور صدمه زد
من نمیدانم چه کسی این حرف را مطرح کرده، هرکس این موضوع را گفته به آموزش عالی کشور صدمه وارد کرده است. ما قبل از هرچیز باید آبروی این خانواده یکپارچه را در نظر بگیریم و چیزی نگوییم که همه لطمه ببینند و زیر سوال بروند. مساله سومی که الان مطرح شده، این است که عدهای با حکم قضایی عضو هیاتعلمی میشوند. حالا اگر کسی بگوید من عضو هیاتعلمی مثلا دانشگاه تهرانم، میگویند با حکم قضایی یا با تایید صلاحیت علمی. این بد است، ما به دستگاه قضایی گفتیم شما هر جا فکر میکنید موازین عدالت خدشه میبیند، جایی را تعیین کنید که خود قوه قضائیه هم آن را قبول دارد و بسیاری از پروندهها را هم بهعنوان هیات عالی تجدیدنظر به آنجا ارجاع میکنند. خب بیایید اینجا داخل خانواده به شکل آبرومندانه حل بکنیم که چیزی هم نوشته نشود که مثلا با حکم قضایی عضویت هیاتعلمی فردی صورت گرفته است. واقعا ما نمیخواهیم حق کسی نادیده گرفته شود، قبول هم نداریم هرکسی بورسیه است فاقد صلاحیت علمی است، یا بگوییم هر کسی بورس است باید عضو هیاتعلمی بشود که این هم درست نیست. باید یک رقابتی به شکل عادلانه تشکیل شود.
چرا پیش از این مرحله بحث بورسیهها حل نشد؟ شما اقدامی برای حل مشکل این افراد کردهاید؟
ما تلاش کردهایم. دلیل صدق آن هم همین کاری است که به صورت مستمر انجام میشود. شما صورتجلسات هیات مرکزی جذب را ملاحظه کنید، ما حاضریم در اختیار شما بگذاریم؛ در هر جلسهای حداقل ۲۰ نفر از متقاضیانی داریم که بورسیه بودند و بدون هیچ سروصدا و دادگاهی عضو هیاتعلمی میشوند. این اتفاق به صورت مستمر میافتد.
به نظر میرسد مساله عدهای از این افراد به محل خدمت و موضوع جایابی برمیگردد.
جایابی که زمانی صورت گرفته، برای توجیه این مطلب است که اگر میخواهند بورس را بدهند، بر چه اساسی این هزینه را انجام دهند. البته این جایابی کنارش کلمه دیگری دارد که آن محل یا هر جایی که سیستم آموزش عالی کشور تشخیص دهد، معلوم هم هست که نیازها در طول چهار سال تغییر میکند؛ به هر حال دانشجو کم میشود، یا مثلا گروه منحل میشود یا دانشکده اصلا برداشته میشود که با توجه به نقشه آمایش علمی کشور طبیعی است.
۸۰ درصد از پروندههای بورسیهها از مسیر طبیعی پیگیری شدند
باید به هم خوشبین باشیم و ذهنیتها را کنار بگذاریم. حداقل ۸۰ درصد از همین پروندههای بورسیهها از مسیر طبیعی پیگیری وضعیت شدند، درحال حاضر کارشان انجام میشود و مشکلی ندارند. البته باید به هیاتی که عنوان تشخیص را دارد، حق بدهیم که بالاخره ۵۰ نفر را تایید و سه نفر را هم رد کند. نمیشود که ما به عدهای بگوییم شما به همه افرادی که متقاضی هستند رای مثبت بدهید.
پرونده اساتید متقاضی دانشگاه پیامنور در چه وضعیتی است؟ تکلیف این استادان چه زمانی مشخص خواهد شد؟
تا حد زیادی حل شده است. تقریبا حدود ۲۰۰ نفر از مجموع نفرات باقی مانده که تعیینتکلیف نشده است. عدهای از آنها را نمیشود بهعنوان عضو هیاتعلمی قبول کرد و بیشتر از نظر صلاحیت علمی مشکل دارند. کسی که در دانشگاه نازلتری درس خوانده– ذات نایافته از هستیبخش، کی تواند که شود هستیبخش- سرمایه علمی لازم برای پاسخگویی به نیازهای دانشگاه برتری را ندارد و شکست میخورد. مرحله به مرحله با دانشگاه پیش میرویم تا پایان سال ۹۸ تکلیف این افراد مشخص شود. بنا شده افرادی را که چند سالی است در این دانشگاه بهعنوان دستیار یا هیاتعلمی داخلی مشغول کار بودند؛ حتیالامکان در جایگاههای دیگری حفظ کنند که این امر نیازمند کسب مجوز از سازمان امور استخدامی است تا افرادی که صلاحیت علمی لازم را ندارند به شکل کارشناس کار خود را ادامه دهند. بنا نداریم فردی را از هستی ساقط کنیم و عواطف و شرایط افراد را نادیده بگیریم. اگر ما هیاتعلمی ضعیفی را جذب کنیم حق بسیاری را تضییع کردهایم.
برخی دانشگاهها متقاضی جذب اعضای هیاتعلمی بیشتری البته براساس ماموریتهای خود هستند؟ آیا در تعداد سهمیههای جذب تغییری صورت میپذیرد؟
این مساله و تصمیمگیری درخصوص تعداد افراد در حیطه اختیارات مرکز نظارت و ارزیابی است. سازمان امور استخدامی عدد خاصی را برای جذب در سال اجازه میدهد که براساس آن ردیف استخدامی در نظر گرفته میشود.
هر عضو هیاتعلمی نیازمند حداقل ۱۰۰ میلیون تومان بودجه
برای یک عضو هیاتعلمی باید حداقل ۱۰۰ میلیون تومان بودجه درنظر گرفته شود. مرکز نظارت و ارزیابی برحسب نقشه جامع آمایش علمی کشور و سایر مسائل تقسیم میکند و برای ما هم در سیستم تعداد هر دانشگاه را معین میکنند، دانشگاه اولویتهای خود را براساس این تعداد تعیین و اعلام میکند.